ماندن یا رفتن؟
ساعت کاری شرکت ما ۸ تا ۵ بعدازظهر است که عموما به خاطر فشار زیاد کار افراد را گاها تا ۱۰ شب نگه میدارند.
مساله که باعث شد این پست رو بنویسم این طرز فکر جناب مدیر بود که پس از استخدام برنامه نویسان فقط به فکر کار کشیدن و منافع شرکت هستند و توقع دارند که با این فشار کاری کارکنان همیشه مانند اسبان مسابقه، سخت در حال کار کردن و بازدهی باشند. بدون اینکه زمانی برای آموزش و اتقاء کارکنان اختصاص دهند. این جور شرکتها کسب دانش جدید را فقط وظیفه کارکنان میدانند و حاضر نیستند هزینهای برای آن بپردازند و ترجیح میدهند پس از فرسونده شده نیروی کارشان آنها را با افراد جدید جایگزین کنند. مسلما هر فردی با ۱۲ ساعت کار مداوم در طول روز، زمانی برای یادگیری مطالب جدید برایش باقی نمیماند و پس از مدتی دانشی که داشته قدیمی و کم ارزش میشود (مخصوصا در حرفه ما).
شرکتی که شما مشغول کار در آن هستید چطور هست؟ اگر شما جای ما بودید در چنین محیطی حاضر به کار بودید؟
پی نوشت:
یه سری لینکها که در ادامه در این شرایط خوب هستند و به مرور زمان کاملترشون میکنم:
۱۶ نشانه که وقتش رسیده شغلتان را ترک کنید!
یه سری فاکتورها هنگام در نظر گفتن اینکه آیا یک شرکت نرم افزاری برای شما مناسب هست یا نه.
در هنگام جستجو برای شغلی جدید چگونه باید با رئیس کنونی خود برخورد کنیم؟
۱۱ جمله ای که در حین ترک یک شغل نباید بیان کرد.
اینفوگرافیک: نشانههایی که به شما میگن اون شغل رو قبول نکنید.